تاریخ موضوعی است که پیوسته در حال تحول و بازتفسیر است. زنده است به این معنا که به شکل دادن به حال و آینده ما ادامه می دهد. در بین متفکران به نظر می رسد هگل بیش از دیگران درگیر این تفسیر بوده است. فلسفه تاریخ هگل بر این ایده استوار است که تاریخ، فرآیندی عقلانی است و پایانی غایتشناختی دارد. به عقیده هگل، تاریخ مجموعهای از رویدادها نیست، بلکه موجودی زنده است که پیوسته در حال تکامل و پیشرفت است. به نظر هگل، غایت یا هدف تاریخ، تحقق آزادی در حیات دولت-ملت مدرن است و پایان تاریخ، تجلی یک روح مطلق است که منجر به زندگی بشریت بر اساس اخلاقی مشترک و یکپارچه میشود.
فیلسوفان دیگر نیز از منظر خویش به ایده «تاریخ به عنوان یک موجود زنده» پرداخته اند. به عنوان مثال، اسوالد اشپنگلر معتقد بود که تمدن ها درست مانند موجودات زنده، یک چرخه حیات دارند. او استدلال کرد که هر تمدن دارای مراحل تولد، رشد، بلوغ، پیری و زوال است. به طور مشابه، آرنولد توینبی معتقد بود که تمدن ها حاصل خلاقیت اقلیتی هستند که به چالشهای زمان خود پاسخ میدهند و این خلاقیت، نطفه تمدن است. مارکس نیز مانند هگل دیدگاهی غایتشناختی به تاریخ داشت اما برخلاف هگل به دنبال تعیینکنندههای مسیر و شخصیت تاریخ بود.
تفسیر هگل و دیگر فیلسوفان درباره تاریخ، بر اساس این ایده بود که تاریخ به عنوان مجموعهای از رویدادها و تحولات، به صورت یک فرایند زنده و پویا به نظر میرسد. اما این تفسیر بیشتر سمبلیک و تمثیلی به نظر می رسد تا واقعی و قابل مشاهده.
منابع:
🔹 «هسته فناور تاریخ پژوهان یادگارآفرین مستقر در دانشگاه فردوسی مشهد آمادگی اجرای طرحهای تاریخ خانوادگی، تاریخ نهادها، مؤسسات، سازمانها، صنایع، شهرها و روستاها و … را زیر نظر استادان رشته تاریخ دارد.»